کد خبر : 2345 | دسته بندی : | تاریخ ثبت : 1401/3/10 10:21:12 |
بیراهه رفتهای دختر...
به گزارش سپاس؛ خدایمان گواه است که ما نه فقط چشم بستیم از تماشای فیلمی که پس از دورهی تساهل و تسامح اصلاحاتیها یواشکی توی فروشگاههای «به اصطلاح محصولات فرهنگی» رایت میشد و میرسید به دست اهلش؛ بلکه سینه سپر میکردیم و منکر بودیم و قضیه را تهمتی بیش نمیدانستیم.
نه اینکه سادهلوح باشیم و حالیمان نباشد البته؛ لکن ما توی مسجد و مکتب اهلبیت قد کشیدیم و پای منبرهایی نشسته بودیم که به برکت اسم سلطان سریر ارتضا «علی ابن موسی الرضا(ع)» برپا میشد. ما درسآموز مکتبی بودیم که در وعظ و خطابهاش سیرهی رضوی را درس میدادند و یاد گرفته بودیم از همین خاندان که «آبرو ریختن» از «خون ریختن» مذمومتر است.
بیراهه رفتهای دختر...
و همان بهتر که مثل بیبیسی بنویسیم «زر امیر ابراهیمی»؛ زهرا، اسمش هم برای امثال تو زیادیست. و کاش بخاطر توئیت جماعتی که فیلم را ندیده تحسینت میکنند هوا برت ندارد. این الکی خوشها پیشتر هم برجام را نخوانده امضا کردند و تیتر زدند «هرچه تهران بگوید» و «صبح بدون تحریم»!
نه تو ققنوسی و نه مشهدالرضای ما شکل تار عنکبوت. ققنوس از خاکستر خودش برمیخیزد نه از آتشی که از گور اصلاحات بلند شده باشد!
زیادی سادهای اگر دل خوش کرده باشی به اراجیف ابطحی و تاجزاده و آذر منصوری. این حضرات بخاطر هفت تیرکشِ ناشیِ همحزبیشان، آبروی «میترا» را استاد کردند و تهمت پرستویی زدند به طرف و خونش را هم مباح کردند؛ آنوقت «زر زری» جشنوارهی کن میشود نماد ققنوسی که از شعله جان میگیرد!
تو برای اینها نهایتاً مگسی هستی که گیر افتاده توی تار؛ و عنکبوت همان دار و دسته و جانورهای دوپایی بودند که در چشم به هم زدنی در عصر سیدی و دیویدی فیلم را از تهران رساندند تا دهات ما در جنوب.
و آبرویی اگر آوار شد نه به دست اهالی مکتبالرضا(ع)؛ بلکه ثمرهی سالها غربباوری رئیسجمهوری بود با عبای شکلاتی!
آوارگی و آوار فقط ساختمان «متروپل» نیست که. نکبت و لجنی که مانده توی کشور از کار و بار اجنبیپرستهایی که شیفتهی «خرد غربی» بودند تمام شدنی نیست. و تا بوده همین بوده. «دوم خردادیها» عادت دارند به گرا دادن به دشمن. این شیربچههای «سوم خرداد» بودند که خرمشهر را آزاد کردند و الا حضرات از همان ایام جنگ «مسئول دایرهی عقبنشینی» بودند.
آبادان زیر آوار امضای «استاندار» بنفشیست که شوربختانه رئیس «استاندارد» هم شد و خدا میداند که جواز ساخت چند متروپل دیگر را «علیبرکت الله» صادر کردهاند.
ما هیچ خوشحال نیستیم؛ لکن شکر خدایی را که عد گذاشت توی کاسهی آنی و آنهایی که بعد از زلزلهی کرمانشاه لوکیشن عکاسیشان را گذاشته بودند روبروی مسکن مهر!
شکر خدایی را که «غیرت» هم اسم اعظم اوست و دو روز نگذشته آنهایی را که متلک به «سلام فرمانده» میانداختند و عارشان میشد از زمزمهی این سرود و زیر آوار متروپل هم دنبال ماهی گرفتن بودند رسوا کرد. طرف اسم «سلام فرمانده» را گذاشته جشن و پایکوبی و تحریمش کرده بخاطر همدردی با مثلاً داغ مردم آبادان؛ آن وقت یواشکی توی پارتی ساسیمانکن میزند و میرقصد و «آقامون جنتلمنه...» زمزمه میکند! ای تف به غیرت نداشتهتان جماعت!
«سلام فرمانده» عهد سربازی دهه نودیهاست و کیست که نداند این پیمان، ادامهی عهد سربازهای ثامنالائمه است که روزی روزگاری همین آبادان را از زیر آوار جنگ با بعثیها درآوردند؟!
ققنوس رزمندههای عملیات ثامنالائمه بودند؛ و نه فقط آبادان، که همهی این جغرافیا زیر سایهی لطف امام رئوف ماست...
انتهای پیام//