به مناسبت 17 دی روز کشف حجاب به دستور رضا خان؛
روشنفکران تجددگرايي ايراني، از زمان آشنايي با تمدن غرب، از حيث فرهنگي کوشيدند با تقليد از غرب، خود را به عالم تجدد وارد کنند و عدهاي از آنها، با ديدگاههاي سادهانگارانه، نوع لباس و پوشش سنتي ايرانيان را مانع پيشرفت کشور ميدانستند و تصور ميکردند که پيروزي غربيها به دليل همين ظواهر بوده است.
بهرام شفیعی کارشناس ارشد تاریخ در مطلب ارسالی به سپاس با اشاره به کشف حجاب در دوران پهلوی، نوشت: یکی از پرچالش ترین اقدامات رضاشاه، کشف حجاب است، که با مخالفت های فراوان در جامعه ایران رو به رو شد. رضاشاه، مدعی بود که وقتی مردم لباس متحدالشکل بپوشند و کلاه پهلوی بر سر گذارند ونسبت به اعتقادات دینی سست شوند، متمدن خواهند شد. براین اساس، به ستیز با نمادهای سنتی و دینی، نظیر لباس و پوشاک سنتی پرداخت که در پی فرمان رضاشاه در ۱۷ دیماه ۱۳۱۴ علنی شد و نتیجتاً واکنش شدید مردم،علما و خاصه زنان را به همراه داشت. رضاشاه به سربازان و مأموران خود دستور داده بود که ارعاب و زور کشف حجاب را اجرا نمایند.که این خود موجب درگیری مأموران حکومتی با مردم و آزار و اذیت و قتل و خونریزی آنان شد. در این میان اقدامات گوناگون و سریع زنان در مقابله با این عمل رضاشاه بسیار قابل توجه بود و نقش آنان را بسیار پر رنگ کرد و طبیعتاً همین زنان بودند که در به ثمر رسیدن درخت تنومند انقلاب اسلامی به همراه مردان مقابل رژیم پهلوی ایستادگی و مبارزه کردند.
زمینه ها:
حجاب از ضروریات اسلام است. فقهای شیعی، بلکه همه علمای دین از صدر اسلام تا کنون، با توجه به دلایل نقلی(آیات و روایات) و عقلی، به وجوب حجاب حکم کرده و آن را از احکام مسلم و ضروری اسلام دانستهاند(سوره نور، آیات ۳۱ و ۵۸ و احزاب، آیه ۵۹ و آیات و روایات متعدد دیگر…) و در تشریح دلیلها و حکمت آن رسالهها و کتابهای فراوانی نگاشتهاند. برخلاف پندار برخی از روشنفکران سکولار، حجاب در ایران باستان و دیگر ملل گوناگون جهان، پیش از اسلام نیز وجود داشته است. به گفته “ویل دورانت” حجابی که در میان قوم یهود وجود داشته خیلی سختتر از اسلام بوده است. در میان یهودیان اگر زنی به نقض قانون میپرداخت و یا با مردان نامحرم به گفتگو مینشست و یا در خانه خود صدایش را طوری بلند میکرد که همسایگان میتوانستند آن را بشنوند، مرد حق داشت بدون مهریه او را طلاق دهد.( ویل دورانت، ۱۳۴۳، ج۱۲، ص۳۰٫) در ایران باستان نیز زنان دارای حجاب بودهاند. ویل دورانت در اینباره میگوید: «در ایران باستان معمولاً زنان در اندرون خانه بودند و مخفی نگه داشته میشدند».(همان.) در روزگار صفویه، زندیه و قاجاریه، چادر حجاب رسمی به شمار میآمد.
مسئلۀ کشف حجاب در ایران، همزمان با آشنایی ایرانیان با علم و تجدد غرب مطرح شد، و نخستین تأثیرپذیری از غرب، درنتیجۀ جریان تجددطلبی و غربگرایی در شکل پوشش ایرانیان ازدوره ناصرالدینشاه آغاز شد. در این دوره، اعزام دانشجویان برای تحصیل به غرب، باعث آشنایی آنها با تفکرات جدید غرب شد و در هنگام بازگشت از غرب خواستار اجرای این تفکرات در ایران شدند و زمینه را برای بیحجابی در ایران فراهم کردند. در پی توجهی ناصرالدینشاه به فرهنگ تغییراتی در نوع پوشش زنان درباری به وجود آمد و دامنهای کوتاه متداول شد و بیحجابی در میان برخی از خانوادههای اشراف رسوخ کرد و در روزگار مشروطیت روشنفکران غربزده با الگوگیری از غرب بحث بیحجابی را مطرح کردند و حجاب را مخالف تمدن و تجدد شمردند(آدمیت۱۳۵۷، ص۱۹۵و ۱۹۴) تا اینکه در تاریخ معاصر ایران، “قرهالعین” وابسته به بابیه، اولین زنی بود که پوشش خود را برداشت. “تاجالسلطنه” دختر ناصرالدین شاه و “صدیقه دولتآبادی” نیز از پیشگامان رفع حجاب هستند.(مجله زن روز، ۱۳۴۷، ۵۱)
دردوره حکومت رضاشاه، با رسیدن اخبار از کشورهای ترکیه و افغانستان، در سالهای ۱۳۰۲و ،۱۳۰۳موضوع کشف حجاب جدیتر شد و در تهران سخن از انجمن ضدحجاب به میان آمد. در چنین فضایی، به نظر میرسد کشف حجاب در ایران آغاز شد و رضاشاه تحت فشار کشورهای خارجی، کشف حجاب را در برنامههای خود قرار داد و سعی کرد حجاب را از میان بردارد و زنان را از محیط خانه بیرون آورد و به کارخانهها و انجمنها و گردشگاهها بکشاند.
اجرای کشف حجاب، در ۱۷دی ،۱۳۱۴با فشار هرچه تمامتر و با زور شهربانی آغاز شد و چند سال مداوم ادامه داشت. نقشۀ کشف حجاب را کسانی طراحی کردند که رضاشاه رابه قدرت رسانده بودند و قرار بود وی مجری آن باشد، چنانکه همفر در خاطرات خودمینویسد: «در مسئلۀ بیحجابی زنان باید کوشش فوقالعاده بهعمل آوریم تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند…پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفۀ مأموران ما آن است که جوانان را به عشقبازی و روابط جنسی نامشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله، فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند.» (مدنی، ۸۴، ص۱۳۷۷)
راههای ورود پدیدۀ کشف حجاب به ایران
پدیده کشف حجاب تحت تأثیر چهار عامل به ایران رسید، که در زیر بررسی میشود:
۱- نشر افکار خارجی در ایران:
نشر افکار اروپایی در ایران از راههای مختلفی صورت گرفت. ایرانیانی که به نوعی شیفته غرب بودند، این اندیشه را در میان هموطنان خود مطرح کردند. مسیرهای ورود این افکار ایجاد مدارس نوین به خصوص مدارس نسوان بود.
۲- تأثیرپذیری از کشورهای عربی:
دومین مسیر، افکار و تجربههایی است که از طریق کشورهای عربی وارد ایران میشدند. البته، این افکار، برگرفته از افکار اروپایی است که در محیطهای اسلامی و دینی کشورهای عربی بازخوانی اسلامی و پس از آن وارد ایران شد.
۳- تأثیرپذیری از ترکیه:
سومین مسیر، افکار و تجربههایی است که از ترکیه نوین به ایران میرسید. جدای از تأثیرپذیری رضاشاه از تحولات ترکیه، از زمانی که افکار جدید در ترکیه شکل گرفت و تجددگرایی رواج یافت و تجددگرایان به قدرت رسیدند، اخبار آن به داخل ایران رسید. با سفر رضاشاه به ترکیه، در سال ،۱۳۱۳و اعلام دستور کشف حجاب در سال ۱۳۱۴این مسئله تقویت شد که تحولات مربوط به مدرنیزه کردن ایران همان مسیری را دنبال میکند که ترکیه آن را تجربه کرده است.
۴- نشر اندیشههای نوین ازمسیر هند:
چهارمین مسیر، نشراندیشههای نوین از طریق هند به ایران است. نمونه روشن آن نشریاتی مانندحبلالمتین است که در آن مقالههاى متعددی درباره لزوم کشف حجاب به معنای خاص آن نوشته شده است( جعفریان، ۱۳۸۳، ص۴۹- ۴۰).
علل کشف حجاب
اهمیت واقعه کشف حجاب، به عنوان نماد و نشان استیلای فرهنگ غرب، در دورهای از تاریخ ایران بر کسی پوشیده نیست. روشنفکران تجددگرایی ایرانی، از زمان آشنایی با تمدن غرب، از حیث فرهنگی کوشیدند با تقلید از غرب، خود را به عالم تجدد وارد کنند و عدهای از آنها، با دیدگاههای سادهانگارانه، نوع لباس و پوشش سنتی ایرانیان را مانع پیشرفت کشور میدانستند و تصور میکردند که پیروزی غربیها به دلیل همین ظواهر بوده است.
بنابراین،گروه گستردهای از روشنفکران متجدد، به منظور تغییر نوع لباس و پوشش سنتی ایران، زمینه را برای کشف حجاب فراهم کردند. مهمترین هدف رضاشاه در زمینه کشف حجاب، ویران کردن سنتهای دینی و ملی بود که سبب شد ایرانیان هویت گذشته خود را از دست بدهند. طرفداران رضاشاه، با تمام وجود، به یاری وی شتافتند تا بتوانند حجاب رابه طور کامل ازبین ببرند. بنابراین،کشف حجاب در این دوران، از یکطرف مقطع مهمی در اجرای برنامههای شاه محسوب میشد و از طرف دیگر، سختگیریهایی که نسبت به زنان محجبه در سطح جامعه اعمال میشد، باعث شد که مشارکت سیاسی زنان را در جامعه کاهش دهد و مخالفت آنها را برانگیزد.
در مجموع عوامل کشف حجاب را در موارد زیر می توان خلاصه کرد:
الف- زمینههای بین المللی:
شرایط جهان در قرن بیستم به گونهای بود که اروپاییها، به دلیل دستیابی به توسعه، درپی گسترش فرهنگ خود به سایر نقاط جهان بودند و میخواستند فرهنگ غرب را بر جهان مسلط کنند و همچنین کالاهای تولیدی خود را در سایر مناطق جهان و از جمله ایران به فروش برسانند. برای رسیدن به اهداف گفته شده، باید اصلاحاتی در مناطق تحت نفوذ، مثل ایران، انجام میشد که ورود زنان به صحنۀ فعالیتهای اجتماعی از جمله آنها بود.
ب- زمینه های داخلی:
با تشکیل سلطنت پهلوی، سلطۀ سیاسی و اقتصادی سرمایهداری بر ایران تقویت شد؛ ولی هنوز تعلقات فرهنگی و وابستگی جامعۀ ایران به ارزشهای ملی و اسلامی به قوت خود باقی بود. رضاشاه، در امتداد سیاستهای خود به اجرای طرحهای مدرن روی آورد. در این دوران، در داخل ایران وضعی وجود داشت که او را هرچه بیشتر به اجرای این امر ترغیب و زمینۀ مساعدی را برای اجرای برنامههای او مهیا میکرد. یکی از طرحهای مهمی که در دوران زمامداری رضاشاه به آن توجه فراوان شد کشف حجاب بانوان بود. هرچند اجرای این برنامه با سنن مذهبی ایرانیان ضدیت داشت، اما وضعیت جدید اجرای آن را ممکن کرد( حیدریان ، ۱۳۷۹، ص۲۳).
از مهمترین عوامل داخلی کشف حجاب به موارد زیر می توان اشاره کرد:
۱- تاثیرپذیری رضاشاه از کشورهای همسایه:
مهمترین عامل پیدایش و اجرای کشف حجاب سفر رضاشاه به کشور ترکیه بود. تا قبل از این سفر زمینه های حضور زنان بدون حجاب در میان مردان آماده بود، اما تسلط نماد های اعتقادی پایبندی به سنن و تعالیم مذهبی و قدرت بود که این تحولات را به قشرهای خاصی محدود میکرد و بیشتر افراد جامعه و همه طبقات خانواده ها را در بر نمی گرفت. سفر به ترکیه سرانجام تفکر کشف حجاب را تقویت کرد و سیر دین زدایی در ایران را رسمیت بخشید.( حیدریان،۱۳۷۹، صص۲۴-۲۵)
۲- تظاهر رضاشاه به دینداری
رضا شاه در زمان نخست وزیری خود همواره میکوشید با تظاهر به دینداری حمایت همه مردان و روحانیون را به دست آورد و لذا برای جلب نظر آنها اقدامات زیادی که نشان دهنده دینداری وی بود انجام داد. این مسئله موجب شد که افراد زیادی به حمایت از وی برخیزند. اما زمانی که به سلطنت رسید نقاب طرفداری از دین از چهره برداشت و با صراحت مذهب را مغایر با ترقی و تجدد معرفی کرد. با این حال مردم هرگز تصور نمی کردند رضا شاه به برداشتن حجاب زنان که جزئی جدانشدنی از اصول دین اسلام بود دست برد. ( حیدریان،۱۳۷۹، ص۲۸)
۳- مسافرت خارجی تجار و اشراف زادگان
یکی از عواملی که در اجرای طرح کشف حجاب رضا شاه کمک کرد و زمینه را برای کشف حجاب آماده کرد بازگشت اشراف زادگان ایرانی از کشورهای اروپایی بود. این افراد به دلایل مختلف از جمله تحصیل و … به کشورهای اروپایی عزیمت کرده بودند و پس از بازگشت به ایران زمینه اجرای سیاست کشف حجاب به ویژه در میان طبقه اشراف جامعه شهری را فراهم آوردند. ( حیدریان،۱۳۷۹، صص۲۹- ۳۰)
۴- انتشار روزنامه های متأثر از غرب،
این روزنامه ها در ابتدا به منظور آگاهی مردم از مسائل روز و رفع قسمتی از عقب ماندگی و کاستیهای اطلاعرسانی در ایران ایجاد شد، اما به مرور زمان ابزاری در جهت اهداف صاحبان ثروت در دست قدرتمندان قرار گرفت و لذا انتشار این روزنامه ها در اجرای سیاست کشف حجاب تأثیر فراوانی داشت.( حیدریان،۱۳۷۹، صص۳۴- ۳۵)
۵- توسعه مدارس خارجی در داخل کشور
عامل دیگر در زمینه سازی کشف حجاب مسیونرهای مذهبی و تأسیس مدارس خارجی بود. آموزش دانش آموزان در مدارس مسی که زیر نظر مستقیم افراد خارجی اداره می شد نسل جدید را به طور تدریجی از تعالیم مذهبی و ملی دور می کرد. تعلیم و تربیت دختران در این مدارس کاملاً با شیوههای تربیتی سنتی تفاوت داشت. کسانی که در این مدارس آموزش می دیدند راحتتر از سایرین می توانستند به رفع حجاب و جدا شدن از سنن پیشین تن در دهند. ( حیدریان،۱۳۷۹، ص۳۷)
رسالههایی در مخالفت با کشف حجاب:
پس از آگاهی علما از اهداف رضاشاه در زمین مبارزه با دین، اقدامات و مخالفتهای علنی روحانیون در مبارزه با اهداف دینستیزانه رضاشاه ادامه یافت و چند رساله و کتاب نیز توسط آنان منتشر شد که از آن میان میتوان به رساله “وسیلهالعفاف” اشاره کرد که در روزهای نخست ۱۳۰۷ منتشر شد. این رساله که توسط “حاجشیخ نجفیجیلانی” جمعآوری و به چاپ رسید علاوه بر طرح دلایلی جهت وجوب حجاب به ثبت سخنان و نظرات دانشمند عربی مخالف فساد و فحشا پرداخته بود و نیز دو رساله “الحجاب” که توسط شیخ محمدکاظم و نیز سید فاضل هاشمی تألیف شد.( نوری، همان، ص۱۴۰- ۱۴۸)
عکس العمل مردم و روحانیون در مقابل کشف حجاب:
پس از کشف حجاب، علما در مقابل کشف حجاب عکس العمل نشان دادند و حاضر بودند از جان خود بگذرند. نمونه آن اقدام آیت الله بافقی است که به شکنجه و تبعید وی از قم انجامید. در عید نوروز ۱۳۰۶ خانواده رضاشاه بدون حجاب کامل به زیارت حضرت معصومه رفتند. این عمل و جسارت سبب خشم مردم شد و روحانیای به نام «واعظ» مردان را به امر به معروف و نهی از منکر فراخواند. این خبر به شیخ محمد تقی بافقی رسید به ایشان به خانواده رضا شاه پیام داد که اگر مسلمان هستید باید در این مکان با این وضع حضور یابید و اگر مسلمان نیستید باز همه حق ندارید در این مکان حضور یابید. این پیام بافقی موثر واقع نشد و خود شخص به حرم آمد و به خانواده شاه اخطار داد. رضاشاه با اطلاع از این جریان رفت و با چکمه وارد صحنه شد و بافقی را مورد ضرب و شتم قرار داد. (فردوست، ۱۳۷۳، ص۱۱۰)
علاوه بر این کشف حجاب مخالفت های اجتماعی را نیز در پی داشت. به دلیل تفکرات دینی و حضور طولانی مدت مذهب در ایران سیاست اسلام زدایی با مقاومت اجتماعی مواجه شد.
در نتیجه اقدامات رضاشاه در زمینه کشف حجاب مخالفت های زنان را نیز در پی داشت.
در پی اجرای مقدمات طرح کشف حجاب نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح حجابزدایی از شیراز آغاز شد. در جشنی که با حضور “حکمت” وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود. در این جشن عدهای از دختران جوان بر روی صحنه ظاهر شده به ناگاه حجاب خود را برداشتند و به پایکوبی پرداختند. این حادثه حتی اعتراض عدهای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت. فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط روحانی مبارز “سید حسامالدین فالاسیری” برپاشد. وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئهها باشند. به دنبال این سخنرانی او را بلافاصله دستگیر و محبوس ساختند.
پس از دستگیری فال اسیری روحانیون حوزه علمیه مشهد به اعتراض برخاسته و در منزل یکی از روحانیون طراز اول آیتالله شیخیونس اردبیلی جلسهای برگزار کردند تا علیه طرح قریبالوقوع رضاشاه اعتراض کنند. آنها پس از مشورت تصمیم گرفتند، نمایندهای جهت گفتگوی مستقیم با رضاشاه به تهران اعزام کنند تا بلکه بتوانند او را از اجرای این طرح که با شرع مبین مغایرت داشت منصرف کنند.
یکی از روحانیون مبارز به نام آیتالله حاجآقاحسین قمی از مراجع عظام برای این ماموریت انتخاب و به تهران اعزام شد، وی پس از عزیمت به تهران در حرم حضرت عبدالعظیم بازداشت و ممنوعالملاقات شد. به دنبال این حادثه روحانیت مشهد در مسجد گوهرشاد گرد آمده، مردم را به اعتراض علیه این عملکرد رژیم فراخواندند. عوامل رژیم نیز این حرکت را به طرز وحشیانهای سرکوب کردند به دنبال آن تعدادی از روحانیون طراز اول حوزه علمیه مشهد دستگیر شدند و به شدت از فعالیتهای آنها جلوگیری شد به طوریکه این حوزه که مرکز مقاومت علیه طرح کشف حجاب بود، از هم پاشید و مدارس دینی تخریب شد و حکومت نظامی در مشهد سایه سیاه خود را پهن کرد.
پس از این ماجرا بیشتر روحانیونی که در این قضیه دخیل بودند یا مخفی شدند و یا ایران را به سوی نجف ترک کردند؛ اما عدهای از محکومین نظامی همچنان در زندان بودند تا پس از شهریور ۱۳۲۰ در مجلس دوره سیزدهم مورد سوال و اعتراض واقع شد که دولت ناچار همگی را آزاد کرد؛ اما روحانی سرشناس “آیتالله آقازاده” فرزند مرحوم آخوند خراسانی یکی از بنیانگذران مشروطیت در سال ۱۳۱۶ توسط پزشک احمدی از مزدوران رضاشاه با آمپول هوا به شهادت رسید.( صلاح،۱۳۸۴، چ۱، ص۱۰۳) در قم آیتالله حائری که موضعی بیطرفانه در امور داشت از سوی روحانیون و دیگر طبقات سخت تحت فشار قرار گرفت به گونهای که میرزا مهدی بروجردی که عملا مدیریت حوزه علمیه را بر عهده داشت، تهدید کرد که نامهای را با امضای وی علیه اقدامات دولت انتشار خواهد داد.
سرانجام آیتالله حائری تلگراف معروف خود را در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۱۴ خطاب به رضاشاه نگاشت. در ادامه این ماجرا رژیم تعدادی از روحانیون را به جرم تحریک آیتالله حائری تبعید کرد. رضاشاه با سفر به قم و برخورد شدید با رییس حوزه علمیه نشان داد که در اجرای مقاصد خود بسیار مصمم است. آیتالله کاشانی نیز از روحانیون سرشناسی بود که با لحنی تند به رضاخان اعتراض میکند. از دیگر روحانیون صاحب نام این دوره امام جمعه تهران “حاج سیدمحمد” بود که در پی مخالفت با کشف حجاب محبوبیت خاصی در تهران و ایران پیدا کرد؛ زیرا که گفته بود اگر کشته شوم عیالم را بدون حجاب در مجلس جشن بیحجابی نخواهم برد. (طهرانی ۱۴۱۰ه.ق، ص۲۷ـ۳۱٫ )
حجهالاسلام سیدابوالحسن طالقانی” هم به علت اعتراض به اقدامات ضد اسلامی به ویژه کشف حجاب مکررا به زندان افتاد و یا تبعید گردید. سید محمود طالقانی فرزند او که در این ایام طلبهای پر شور بود، در سال ۱۳۱۸ در درگیری با پاسبانی که به اجبار قصد برداشتن چادر زنی را داشت به زندان افتاد(کمبریج، ۱۳۷۱، س۴۱٫).
با سرکوب قیام گوهرشاد روحانیون در تنگنای بیشتری قرار گرفتند، بعد از اعلام رسمی کشف حجاب آنان را مجبور به سکوت کردند و دیگر فرصتی برای بیان آشکار مخالفتهای خود نیافتند. تنها مورد استثنا مخالفتهای روحانیون ولایات بود که البته مخالفتهایشان بازتابی فراتر از همان ناحیه نداشت و از سوی مأموران ولایت نیز به شدت با آنان برخورد میشد. تنها پس از شهریور ۱۳۲۰ بود که با تبعید رضاخان فرصتی پدید آمد، تا روحانیون موضع خود را در قبال این طرح آشکار کنند و فتاوایی دال بر لزوم حجاب و تحریم بیحجابی منتشر نمایند، دو فتوای “حاج حسینآقا بروجردی” و “حاج سید محمدتقی خوانساری” که دال بر لزوم حجاب و تحریم بیحجابی بود از نمونه فتاوایی است که در آن روزها منتشر گردید و تأثیر خود را در جامعه ایران گذارد.
این فتاوا و نظایر آنها که در کتب عملیه مجتهدین وارد شده بود، مردم را بیشتر به وظایفشان آشنا کرد و در واقع پاسخی بود به کسانی که لزوم حجاب را مطابق شرع نمیدانستند. در واقع این فتواها حساسیت جامعه را نسبت به حجاب و ضرورت رعایت آن برانگیخت و در بازگشت حجاب بعد از خروج اجباری رضاشاه از کشور نقش بارزی ایفا نمود.( بوذرجمهری، ۱۳۸۴، ص۱۴ـ۱۵)
نتیجهگیری:
کشف حجاب در ایران پدیدهای ناشی از آشنایی با غرب و تجددخواهی افرادی بود که افکار و زندگی غربی را تجربه کرده بودند و میکوشیدند زنان ایرانی را نیز مانند زنان اروپایی بعد از رنسانس بدون حجاب و نیمه عریان سازند و البته لباس مردان را نیز تغییر دهند.
ریشهی کشف حجاب به تحولات گستردهای در ایران از زمان ناصرالدین شاه و محافل روشنفکری برمیگردد، اما رسمیت یافتن آن به دوره رضاشاه پهلوی باز میگردد.
کشف حجاب یکی از برنامه های مهم این دوره بود و هرچند به نام رضاشاه تمام شد اما نمیتوان آن را محصول دست یک نفر دانست، بلکه محصولی از عوامل داخلی و خارجی است و رضا شاه تنها عامل و مجری این پدیده بود.
در سال ۱۳۱۳ رضاشاه سفری به ترکیه داشت و در آنجا به شدت تحت تاثیر اقدامات کمال پاشا (آتاتورک) قرار گرفت و رمز ترقی و پیشرفت کشور را در تغییر رفع حجاب از زنان دید. با آغاز سال ۱۳۱۴ تبلیغات حکومتی در مورد کشف حجاب به اوج خود رسید. با وجود تمام تبلیغات و اقدامات مردم ایران در مقابل تغییر پوشش مقاومت ورزیدند. برنامه کشف حجاب همچنین با مخالفت های گستردهای از سوی روحانیون مواجه شد. با این حال حادثهی مسجد گوهرشاد اگرچه قبل از الزامی شدن قانون کشف حجاب به وقوع پیوست اما نشان از نگرانی مردم بود که بعد از یک شکل کردن لباس اکنون نوبت کشف حجاب بانوان است.
مقاومت در مقابل کشف حجاب در جریان مبارزات انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت و به یکی از مهمترین خواستههای انقلابی آن تبدیل شد و این به دلیل حضور پررنگ زنان محجبه در انقلاب اسلامی بود که در سالهای بعد از پیروزی انقلاب هم و نحوه گستردهتر ادامه یافت.
آنچه ذکر شد نشان می دهد که کشف حجاب نتوانست عنوان عامل غربزدگی در ایران عمل کند و دوام بیاورد، بلکه خود زمینه شورش و تظاهرات علیه رژیم را گستردهتر کرد.
منابع و مآخذ:
ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجه احمد آرام و دیگران، تهران، انتشارات هنرهای زیبا، ۱۳۴۳٫
آدمیت، فریدون؛ اندیشههای آقاخان کرمانی، تهران، انتشارات پیام، ۱۳۵۷٫
مجلهی زن روز، ش ۱۹۹، سال ۴۷، شنبه ۱۴ دی ماه.
صلاح، مهدی، کشف حجاب، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴٫
طهرانی، حسین؛ وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، مشهد، علامه طباطبایی، ۱۴۱۰ه.ق.
کمبریج، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روابت کمبریج، مترجم عباس مخبر، تهران، طرح نو، ۱۳۷۱٫
بوذرجمهری، مهستی؛ کشف حجاب، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴، ص۱۴ـ۱۵٫
نوری، مهین؛ کشف حجاب، تهران، بینا، ۱۳۸۳٫
حیدریان، فاطمه(.)۱۳۷۹کشف حجاب بهروایت اسناد. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
مدنی، جلالالدین(.)۱۳۶۱تاریخ سیاسی معاصر ایران(ج .)۱قم: دفترتبلیغات اسلامی.
انتهای پیام//
هیچ کامنتی برای نمایش وجود ندارد !